اینگرید و مارتا در جوانی دوستان صمیمی بودند و با هم در دفتر یک مجله کار میکردند. اینگرید در ادامه تبدیل به یک نویسنده گردید، در حالی که مارتا گزارشگر جنگ شد و شرایط زندگی آنها را از هم جدا کرد. پس از سالها ... ادامه و دانلود
آلخاندرو، طراح بااستعدادی از السالوادور، در نیویورک برای زنده کردن ایدههای عجیب و غریب خود تلاش میکند. با تمام شدن ویزای کاریش، یافتن شغلی در کنار هنرمندی غیر عادی تنها امید او برای ماندن در کشور میشود... ... ادامه و دانلود
"تام" نوجوان پانزده ساله ای که با خود بیگانه است با خانواده خود از لندن به منطقه ای روستایی نقل مکان می کند.او مجبور است راهی برای روبرو شدن با راز تاریک خانواده خود پیدا کند... ... ادامه و دانلود
میژا دخترجوان و زرنگی است که می خواهد مانع ربودن دوست عظیم الجثه اش "اُکوجا" از دست شرکت قدرتمند و چندملیتی شود, و زندگی اش را به خطر می اندازد تا او را نجات دهد... ... ادامه و دانلود
در مورد یک قاتل تنها، خونسرد و حرفهای است که همیشه در سایه منتظر هدف بعدی خود میباشد. اما در این میان پس از یک شکست فاجعهبار که سرنوشت او را عوض می کند، همه چیز تغییر کرده و او گرفتار یک تعقیب و ... ادامه و دانلود
دو دهه پیش، «اما» به دنبال مردی بنام «تانکردی ریچی»، که از او خواستگاری کرده بود، روسیه را ترک کرد. اکنون او عضو خانواده قدرتمند صنعتی در میلان، و همینطور مادر سه فرزند است. اما او چندان از زندگی اش راضی نیست، تا اینکه ... ادامه و دانلود
رابطه ی نوازنده ی افسرده ای که به تازگی با معشوقه ی قدیمی خود وصلت پیدا کرده است با ورود نا بهنگام خواهر کوچکتر دچار تزلزل میشود و ... ... ادامه و دانلود
داستان درمورد پسر بچه غیر عادی هست که مادر او تمام تلاشش را می کند تا به او کمک کند اما تنهایی از عهده ی این کار بر نمی آید برای همین از همسر سابقش میخواهد که به او کمک کند … ... ادامه و دانلود
«مایکل کلایتون» (جرج کلونی) که قبلا قمارباز قهاری بوده است، از طرف یک شرکت مهم در نیویورک به عنوان وکیل استخدام میشود. کلایتون در طی یک ماجرا متوجه فعالیت های دیگر شرکت می شود و درصدد سامان بخشیدن به اوضاع بر می آید... ... ادامه و دانلود
«دیوید ایمز» (تام کروز) دنیا را در دستانش دارد. او هر چه بخواهد دارد: مالکیت یک موسسه انتشاراتی، ثروت فراوان، زیبایی، یک خانه خارق العاده در منهتن و یک دوست دختر جذاب به نام «جولی» (کامرون دیاز). یک روز او دختری به اسم «سوفیا» ... ادامه و دانلود